امروزه تقریباً اکثر کشورهای جهان توجه ویژه‌ای به انجام هرچه بیشتر تحقیقات و ایجاد تسهیلات گسترده در زمینه‌های مختلف علمی و فنی دارند زیرا تنها در این صورت می‌باشد که جوامع قادر خواهند بود از پتانسیل واقعی خود در خدمت به مردم و ساختن جامعه برتر حداکثر بهره را برده و از استخدام و استثمار نیروی خلاق خود توسط سایر ملتها و هرز رفتن این نعمت سودمند الهی جلوگیری نمایند. شناسایی و تعلیم و تربیت کودکان سرآمد و دارای استعداد برتر از جمله کارهایی است که بیش از هر امر دیگری به تحقق امور فوق کمک می‌کند. اصولاً در فهم و درک هر مسأله افرادی که در موضوع مرتبط با آن مسأله دارای استعداد بیشتری هستند شانس برای حل مسأله دارند. استعداد یک مقوله ذاتی است که می‌شود آن را تشخیص داد و راه رشد آن را هموار کرد.

بسیاری از کشورهای پیشرفته و در حال توسعه دنیا سالهاست که به این مطلب توجه ویژه‌ای داشته‌اند و انواع برنامه‌های مختلف را در جهت بالفعل کردن استعدادهای بالقوه و بالا بردن سطح خلاقیت در آنها  به کار گرفته اند. در ایران هم تلاشهایی جهت شناسایی دانش‌آموزان با استعداد برتر انجام شده است ولی آیا کاری که روی آنها انجام می‌شود همان چیزی است که مورد نیاز این دسته از دانش‌آموزان می‌باشد؟

دادن اطلاعات علمی بیشتر از بقیه یا حرکت در امر آموزش با سرعتی 2 یا 3 برابر سرعت مدارس معمولی چه فایده‌ای برای این گروه می‌تواند داشته باشد؟

آنچه کشورهای پیشرفته دنیا سالهاست به آن رسیده‌اند و تحلیل منطقی این موضوع ما را نیز به آن رهنمون می‌کند این است که باید ابزارهایی در اختیار دانش‌آموزان قرار داد تا بتوانند از استعداد ذاتی خود حداکثر بهره را ببرند.  کمک کردن به ایجاد محیطی که موجب ترغیب دانش‌آموزان در تشخیص و ایجاد مشکلات قابل فهم و حل و فراهم کردن مهارتهای لازم برای آنها (مثل تفکر انتقادی و خلاقانه و مهارت حل مشکلات) به منظور توسعه مهارتهای یادگیری و حل مشکلاف فوق اصلی‌ترین وظیفه جوامع برای تربیت و بارور کردن استعدادهای جامعه و تبدیل آنها به نخبگان رشته‌های مختلف در آینده است.

به این ترتیب دانش‌آموزان با استفاده از روشهای تحقیق و بررسی و سهیم کردن سایر دانش‌آموزان در نتایج کار خلاقانه و در قالب گروه‌های فکری، تبدیل به محققان واقعی در زمینه مشکلات و موضوعات واقعی می‌شوند. هدف از برنامه حاضر برگزاري كلاس هاي خلاقيت به صورت يك بسته هماهنگ براي هر پايه شامل تكنيك هاي تئوري،كارگاه هاي عملي و برنامه هاي مفرح خلاقيت به صورت يكجا می‌باشد .

دو نگاه به خلاقیت

درسيستم آموزشي از دو منظر مي‌توان به خلاقيت نگاه کرد:

  • به عنوان ابزاري در جهت تدريس و فهماندن مطالب مختلف با روش‌هاي جديد و خلاقانه.

اين نگاه به مقوله خلاقيت بسيار مورد توجه واقع شده و نتايج آن در روش‌ها و ابزار‌هايي که در سال‌هاي اخير توسط معلمين و صاحبنظران جهت تدريس دروس مختلف به‌کار گرفته شده است کاملاً مشهود است.

از دستگاه‌هاوابزار‌هاي فيزيکي گرفته تا آزمايش‌هاي جذاب شيمي و ابزارهاي آموزش خلاقانه سرفصل‌‌هاي مختلف رياضي.

  • اما نگاه دیگر به خلاقيت ،به صورت يک «مهارت مستقل» مي‌باشد. مهارت مستقل به اين مفهوم که در هر فردي صرفنظر از شغلي که به آن مشغول است يا مشغول خواهد شد توانايي خلق کنندگي و زايندگي ايده و عملي کردن آن به صورت مستقل وجود داشته باشد. نتيجه آن‌که اگر فرد خلاق در مصدر مديريت سازماني قرار گيرد، خلاقيت خود را در

راهکار‌ها و متد‌هاي مديريتي نشان خواهد داد و اگر کارگري در يک کارگاه کوچک باشد، باز هم مجهز به همان سلاح خلاقيت بوده و در کار خود ايده‌ها و ابتکارات جديد ارائه خواهد کرد.

معلميني هم که در سيستم آموزشي، روش‌هاي مذکور در بند 1 را ارئه مي‌کنند، قبل از خلق روش‌هاي جديد، به‌صورت مستقل خلاق بوده‌اند.

کليه بحث‌ها، روش‌ها و تکنيک‌هاي خلاقيت را شايد بتوان در 2 گروه‌بندي جديد دسته‌بندي کرد ( البته به عنوان تقويت مهارت مستقل) :

1- روش‌هايي که به شکوفايي و ارتقاء خلاقيت در افراد منجر مي‌شود که بيشتر مربوط به سنين ابتدايي تا اواسط راهنمايي می باشد.

2- روش‌هايي که به نظم‌دهي فکري افراد جهت استفاده بهتر از خلاقيت موجود در آنها کمک مي‌کند و بيشتر به سنين متوسطه و بالاتر مربوط مي‌شود.

اين‌دسته‌بندي کمتر مورد توجه اهل فن واقع شده و بيشتر مورد نظر ما مي‌باشد. تفاوت اين دو در ايجاد خلاقيت يا به‌کارگيري و کاربرد صحيح آن است،اما با عنايت به گروه‌هاي سني مذکور وزن هر‌کدام از اهداف به صورت گفته‌شده تعيين مي‌گردد.

در طي ساليان متمادي تکنيک‌هاي بي‌شماري در ارتباط با سرفصل خلاقيت ابداع شده‌اند. از «بارش فکر» يا همان «طوفان ذهن» معروف که قدمتي هزاران ساله دارد گرفته تا «تريز» و« اسکمپر» و ساير موارد.

اما موردي که سالهاست در کشور‌هاي پيشرفته به آن توجه ويژه‌اي شده‌است تبديل اين تکنيک ها‌ به تمرين‌هاي مناسب دانش‌آموزان جهت رسيدن به خلاقيت در آنهاست.

در يک طبقه‌بندي کاملاً محسوس جهت رسيدن به مهارت‌ مستقل خلاقيت، تمرين‌هاي دانش‌آموزي به 2 گروه تکنیک و کارگاه تفکيک مي‌شوند. البته  اين 2 گروه مستقل از هم نبوده و مکمل هم هستند،یعنی هم در تمرين‌ها و تکنيک‌هاي خلاقیت، آزمايش های از پيش تعيين شده مد نظر است و هم در کارگاه های عملی مباحث تئوری وجود دارد.

مورد مشترک در تمام اين تمرين‌ها رسيدن به مجموعه ‌اي از مهارت‌ها شامل تخيل ، ساختار‌شکني، تفکر واگرا،  استراتژي حل مسأله، ابتکار ،تفکر انتقادی، تفکر خلاقانه، مهارت حل مشکلات، اختراعات و مهارتهای منطقی و .... است که روي هم، مهارت خلاقيت را تشکيل مي‌دهند.

بی شک حلقه مفقوده آموزش دانش آموزان در ایران ،شکوفا کردن خلاقیت در آنهاست تا بتوانند از دانش خود به بهترین نحو ممکن استفاده کنند و مدارس ،بهترين جایگاه پرداختن به چنين اموري است كه در حال حاضر به عنوان فوق برنامه ديده مي شوند ولي از عناوين اصلي پژوهش و آموزش در دنيا به حساب مي آيند.

در یک طبقه بندی کلی خلاقیت دارای 3 بعد غیر شناختی، شناختی و انگیزشی است.

ابعاد غيرشناختى

خلاقيت شامل ويژگي‌‏هاى خلاق در امور حركتى، هنرى و توانايي‌‏هاى خاصى است كه در سطح افراد مشابه كمتر مي‌‏توان شاهد آن بود. این بعد بیشتر در برنامه های متداول درسی و مواجهه دانش آموز با سرفصل های مختلف خود را نشان داده و پس از شناسایی در هر دانش آموز (البته با توجه مشاورین و انجام آزمون های استعدادیابی و سنجش مهارت) در طی مسیر تحصیل در مدرسه و در ادامه در دانشگاه مجال تبلور و رشد خواهد یافت.

ابعاد شناختى

خلاقيت نيز ناظر بر وجود تفكر واگرا در فرد است. فرد خلاق توانمندى توليد ايده‌‏هاى بيشترى دارد و جريان توليد ايده‌‏ها نزد او از انعطاف‌‏پذيرى ذهنى بالاترى برخوردار است. او در جريان توليد ايده‏‌هايش ايده‌‏هايى بديع و ابتكارى نيز توليد مي‌‏كند كه اين ايده‌‏ها به ذهن كمتر كسى خطور مي‌‏كند.

مهم‏ترين ويژگي‌‏هاى تفكر واگرا عبارت‌‏اند از:

1-  سيّالى: توانايى برقرارى ارتباط معني‌‏دار بين انديشه و بيان آن كه افراد را قادر مي‌‏سازد راه‏‌حل‏‌هاى متعددى براى حل يك مسئله‌ واحد ارائه دهند. به عبارت ديگر، سيّالى به كميت پاسخ‌‏هاى فرد به يك مسئله مرتبط است. اين ويژگى مبتنى بر اين عقيده است كه كميت موجب دگرگونى كيفيت مي‌‏گردد.

2- ابتكار: توانايى تفكر با شيوه‌ غيرمتداول و خلاف عادت رايج. ابتكار مبتنى بر ارائه جواب‏‌هاى غيرمعمول، تعجب‌‏آور و زيركانه به مسائل است.

3- انعطاف‏‌پذيرى: توانايى تفكر با راه‏‌هاى مختلف براى حل مسئله جديد است. تفكر قابل انعطاف، الگوهاى جديدى براى انديشيدن طراحى مي‌‏كند.

4-  بسط: توانايى توجه به جزئيات در حين انجام يك فعاليت است. انديشه‌ بسط‌يافته به كليه‌ جزئيات لازم يك طرح مي‌‏پردازد و چيزى را از قلم نمي‌‏اندازد.

در کلاس های خلاقیت توجه ویژه ای به این بعد از خلاقیت شده است که در ادامه می بینید.

ابعاد انگيزشى

خلاقيت ناظر به انگيزه‌ي درونى فرد است و وى را بر آن مي‌‏دارد كه بدون آن كه الزاماً پاداش بيرونى وجود داشته باشد، به شكل مستمر و پي‌‏گير به كار مورد علاقه‌‏اش بپردازد.

این بعد نیز هدف بخش عمده ای از کارگاه های خلاقیت است.